RSS
POWERED BY
LoxBlog.Com
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|
یا علی نام همین قائم بوود مظهر عشو صفای دین بوود عشق تو در هر دلی باشد علی شاه مردان دین او کامل بوود یابن طه یابن یاسین یابن حیدر یابن نور کی شود روزی که از کعبه بنمایی ظهور یاورانت اشگ میریزند چه جور دائمن دست دعا دارند برایت کوه نورصاحب کل نورا" علی فوق کل نور یاوراسلامو قرآن بنمایی ظهور نام حیدر نام جمله انبیاست نام حیدریا علی مولاء یکیست آئینه روی محمد علیست عشق یعنی قدرت پروردگارنام آوری خیبر کنی بت شکنی دوش نبی هم ثاقی کوثر علی این نام محمد است علی میبینی آئینه روی محمد علیست همین بس که نام محمدعلیست شهادت میدهم والله به قرآن وصی این پیامبر یاور آن در عرش نوشته با خط جلی وارث خاتم بوود مولاء علی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی تقدیم به روی ماهت یا قائم آل محمدی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست یا صاحب الزمان پس ما کجا شما را زیارت کنیم من میرم توی خیابان آسمانها را نگاه میکنم ببینم صحیحه آسمانی نازل میشه راه بیافتم بیام هر جا بری باتم من دیگه خونه برو نیستم که بخوام بگردم اینها انصار رسول خدا بودند نام ما چیه مولاء جانه مولاء بگو وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین 128 ابجد امام الهی 128 حسین 128 دین 64+64 = 128 دین دین حسین 128 به ابجد دین 64+64= 128 دین دین حسین128است به ابجد دین خدا 669-541 عمر ابوبکر= 128 حسین 128 امام الهی 128 کلید دین 128 نبی الله128 کلید دین 128 امام الهی 128 حسین 128 جان دینی 128 نبی الله128سبب دین 128 کلید دین 128
به ابجد دین 64+64= 128 دین دین 128حسین 128است امام الهی 128 حسین 128
خلیفه خدا 1330-1202 سه خلیفه = 128 حسین
دین خدا 669 - 541 عمر ابوبکر= 128 حسین
وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین
اسلام علیک یا امیر المومنین یا قائم آل محمد مولای من کوفیان اگر نامه نوشتند مواظب باش 20 درصد جوانان هر شهری کوفی صفتندبه ابجد صغیر قرآن = شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 ملحد 22 لعنت 22 دروغ 22 نیرنگ 22 کلک 22 کید 22 بدیها 22بدبختی 22 مفصد 22 نکبتها 22 تباهی 22 به ابجد کبیر ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 عداوتین 541 اهل شر 541 شرما 541 مرگ کافر 541 ابوبکر دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت به درک اسفل سافلین خداوند برای امتحان امت اسلام 74 فرقه باطل را آزمایش نمود و همه در این امتحان الهی شکست خوردند و راه ظلالت را در پیش گرفتند به ابجد با خیانت بنبی 1128-1202= 74 مردان رجس پلیدی615-541عمر ابوبکر=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون74 فتنه های دین 615-541 عمر ابوبکر =74 فرقه ابجدصغیرسه خلیفه 74 میباشد دین اسلام 74 فرقه شد 74 فرقه ابجد سه خلیفه میباشد (ان من المجرمین منتقمون 74) فرقه شدن دین اسلام توسط عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74=74والشجرتها الملعونه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467- 541 ابوبکر عمر= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 7474 شیطان گمره 615- 541 عمر و ابوبکر= 74به ابجد کفره 305-231 = 74فرقه در کفر میباشند 74 ابجد عمر 22+27 ابوبکر +25 عثمان = 74 فرقه شدن دین اسلام توسط ابوبکر وعمر و عثمان صورت گرفته 74نفرته 735-661 عثمان = 74 ابجد سه خلیفه 74 میباشد74 ان من المجرمین 74 اسراف کاران 614- 541 عمر و ابوبکر رکب وبا = 73 فرقه در دین الهی 110 هم اسراف نمودندنفرته 735-661 عثمان = 74 ابجد سه خلیفه 74 میباشد74 ان من المجرمین منتقمون74 سوره سجده آیه 22 ما از مجرمان انتقام میگیریم این آیه ابجد ابوبکر عمر عثمان میباشد 74 والشجرتها ملعونه 74 شیطان گمره 615- 541 عمر و ابوبکر= 74 ابجد سه خلیفه کفر74 میباشد نمیشه که دین اسلام 74 فرقه باشه همه هم گمراه قرآن فرموده لا اکراه فی الدین پیامبر فرمود کسی که بگوید خدا یکیست و جز او خدایی نیست لا اله الا الله بگوید او مسلمان است و ریختن خونش حرام است 74 والشجرتها الملعونه 74فرقه شدن دین اسلام با مردان رجس پلیدی615-541عمر ابوبکر=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد اینم آیه قرآن 74ان من المجرمین منتقمون74 فتنه های دین 615-541 عمر ابوبکر =74 فرقه ابجدصغیرسه خلیفه 74 میباشد دین اسلام 74 فرقه شد 74 فرقه ابجد سه خلیفه میباشد (ان من المجرمین منتقمون 74) فرقه شدن دین اسلام توسط عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74=74والشجرتها الملعونه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74والشجرتها الملعونه74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467- 541 ابوبکر عمر= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74اسراف کاران 614- 541 عمر و ابوبکر رکب وبا = 73 بافرقه باطل در دین74والشجرتها الملعونه74ان من المجرمین منتقمون74 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 مردی از انصار نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت و گفت: «ای رسول خدا! من طاقت دوری شما را ندارم . گاهی همین که به خانه میرسم، به یاد شما می افتم و خانه و خانواده را رها میکنم و به سوی شما می آیم تا چشمم دوباره به جمال شما روشن شود . اکنون در این فکرم که در روز قیامت وقتی شما در بهشت به بالاترین مقام می رسید، من چگونه به شما دست یابم.» پس از این سخنان، آیه 69 سوره نسا بر پیامبر فرود آمد: «و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبینو الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا» آنان که از خدا و رسول او پیروی می کنند (در روز قیامت) با کسانی هستند که خداوند به آنها نعمت بخشیده است: پیامبران (انبیاء) و راستان (صدیقان) و شهدا و نیکوکاران (صالحان)، که رفیقان و همنشینانی نیکو هستند. رسول خدا آن مرد را فرا خواند و این آیه را برایش خواند و به او بشارت همراهی با خود در بهشت را داد. بحارالانوار، ج17، ص14 مجالس (شیخ طوسی) اهل بیت برای رضایت خدا تمام سختی ها را با جانو دل پذیرفتند و دستور خدا این بود پیامبر و وصی او امیر المومنین سکوت کنند تا خالصها از ناخالصها جدا شوند حسین شهادت در کربلاء را انتخاب نمود فلسفه سکوت مولا علی (علیه السلام) در حوادث پیش آمده پس از وفات پیامبر (ص)۱- کمی یاران و بی وفایی دوستان ( خطبه های ۳ و ۲۶ و ۲۱۷) ۲- یاوری جزء اهل بیت نداشتن ( خ ۲۶ و ۲۱۷) ۳- راضی به کشتن اهل بیت نبودن ( خ ۲۶ و ۲۱۷) ۴- یاری اسلام و طرفدارانش در آن شرایط ( خ ۷۴ و نامه ۶۲) ۵- از بین رفتن آشوب و غوغا و استقرار یافتن دین برادرش محمد (ص) (خ ۷۴ و نامه ۶۲) ۶- آگاهی داشتن از علوم پنهان و حوادث آینده ( خ ۵) ۷- راضی و تسلیم بودن در برابر خواسته های خدای سبحان ( خ ۳۷) ۸- عمل به عهد و پیمان با پیامبر ( خ ۳۷)توضیحات : همانطور که همه ی دوستان می دانید در دلاوری و شجاعت کسی نبود که به پای حیدر کرار ،کننده دره خیبر علی مرتضی علیه السلام برسد و باز همه می دانید که مولا چگونه در نهایت شجاعت در قلعه خیبر را از جا کند و پیروزی را نصیب مسلمین کرد… گرفتن حق مسلم خود یعنی ولایت و خلافت مسلمین برای حضرت کاری نداشت. اما موانع زیادی در سر راه ایشان قرار داشت ! در خطبه ۲۶ مولا می فرماید:«… پس از وفات پیامبر و بی وفایی یاران ، به اطراف خود نگاه کرده ، یاوری جز اهل بیت خود ندیدم که اگر مرا یاری کنند کشته خواهند شد…» ببیند غاصبان چه شرایطی را بوجود اورده اند که اگر مولا حق خود را می گرفت انها به اهل بیت او که مدام مورد سفارش پیامبر بودند رحم نمی کردند و انها را می کشتند ! ( سبحان الله) از دوستان اهل سنت می خواهم کمی انصاف به خرج دهند ، کدامیک از شما حاضرید به پست و مقام مهمی برسید ولی در مقابل خانواده و عزیزترین کسان خود را از دست بدهید !!!! وقتی مولا با صراحت می گوید اگر مرا یاری کنند کشته خواهند شد ، پس حق دارد دست از خلافتش بکشد و اگر شما هم جای ان بزرگوار بودید همین کار را می کردید اگر چه نیرومندترین و قوی ترین مرد زمین بودید… اما مهم ترین دلیل سکوت مولا از حق مسلمش « حفظ وحدت میان مسلمین و استقرار یافتن دین نوپای برادرش حضرت محمد (ص) » بود که صراحتا ان را در نامه ۶۲ نهج البلاغه ( نامه به مالک اشتر) بیان می کند ! همانطور که می دانید مولا علی (ع) دشمن زیاد داشتند و اکثر کفار و مشرکین از لبه شمشیر عدالت گستر ایشان گذشته بودند و خیلی از مشرکینی که از ترس شمشیر اسلام اورده بودند کینه ان جناب را در دل داشتند ! به همین دلیل پیامبر (ص) به مولا علی (ع) فرمود((: امت از تو کینه ها در دل دارند و زود است بعد از من به تو خدعه نموده و آنچه در دل دارند، ظاهر سازند. من تو را امر می نمایم به صبر و تحمل تا خداوند تو را جزا و عوض خیر عنایت فرماید)) زمانی که خلافت غصب شد، اگر مولا حق خود را با شمشیر و جنگ می گرفت ، جنگ داخلی راه می افتاد و به دلیل کمی یاران مولا علی (ع) و زیادی دشمنان و منافقان و مسلمانانی که از ترس شمشیر، اسلام اورده بودند و کینه او را به دل داشتند ، فرصت را مناسب دیده و جنگ داخلی راه می افتاد و دین از بین می رفت و این نهایت آرزوی دشمنان اسلام و پیامبر (ص) بود که مولا این مطلب را در نامه ۶۲ به مالک بیان می کند که : من دست باز کشیدم تا انجا که دیدم گروهی از اسلام بازگشته، می خواهند دین محمد را نابود کنند، پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم رخنه ای در ان بینم یا شاهد نابودی ان باشم که مصیبت ان بر من سخت تر از رها کردن حکومت بر شماست،که کالای چند روزه دنیاست … پیامبر این موضوع را به خوبی می دانست و به همین دلیل به مولا علی (ع) فرمود: اگر در امر حکومت، کار به جدال و خونریزی کشانده شد ، سکوت کن. سکوت نکردن مولا مساوی بود با یک جنگ داخلی بزرگ و از بین رفتن دین ! به همین خاطر مولا با نهایت بزرگواری از حق مسلم خود گذشت و خود را فدای بقای اسلام کرد و فرمود : پس از ارزیابی درست ، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود … شباهتهای امام زمان(ع) به انبیاء اولوالعزم شباهت به حضرت نوح (ع) 1- نوح عمر بسیار طولانی نمودند 2500سال حضرت قائم ع نیز عمر درازی داشتند. 2- نوح زمین را با سخن خود از کافرین پاک کرد و گفت پروردگارا بر روی زمین دیگر بشری از کافران قرار مده (سورۀ نوح آیه 26) حضرت قائم ع نیز زمین را با شمشیر از لوث وجود کافران پاک خواهد نمود. 3- هرکه از نوح تخلف جست هلاک شد از حضرت قائم ع نیز همین طور. شباهت به حضرت ابراهیم (ع) 1- ابراهیم ع دوران حمل و ولادتش مخفیانه بود حضرت قائم ع نیز حمل و ولادتش مخفی بود. 2- ابراهیم ع در روز مقداری رشد می کرد که دیگران در یک هفته رشد می کنند و در یک هفته آنقدر رشد می کرد که دیگران در یک ماه رشد می کنند و در یک ماه ... حضرت قائم ع نیز رشدشان چنین بود. 3- ابراهیم ع از مردم عزلت گزید قائم ع نیز همانطور می باشد. 4- ابراهیم ع دوغیبت داشته حضرت قائم ع نیز دوغیبت دارند. شباهت به حضرت موسی (ع) 1- موسی ع از قومش دو غیبت داشت که یکی از دیگری طولانی تر بود حضرت قائم ع نیز همینطور است. 2- موسی ع خداوند با او سخن گفت و چنین فرمود که تو را انتخاب کردم برای یاری دین و... به قائم ع نیز هنگامی که به آسمان به سراپرده عرش رفتند چنین جملاتی فرمودند بلکه بیشترو... 3- موسی ع از قوم خود و دیگران غائب شد از ترس دشمنانش، قائم ع نیز همینطور. 4- موسی ع وقتی غائب شد قومش در سختی قرار گرفتند به طوری که دشمنان پسرانشان را می کشتند و زنانشان را زنده می گذاشتند ... و در غیبت قائم ع نیز بر شیعیان سختی و فشار زیادی وارد می آید 5- موسی ع، بنی اسرائیل منتظر قیامش بودند چون به آنها خبر داده شده بود که فرج آنها به دست اوست، قائم ع نیز شیعیانش منتظرش هستند. شباهت به حضرت عیسی (ع) 1- عیسی ع فرزند بهترین زنان زمانش می باشد قائم ع نیز فرزند بهترین زنان زمانش می باشد. 2- عیسی ع در شکم مادر تکلم کرده تسبیح می گفت قائم ع نیز در شکم مادر سخن گفت و سورۀ قدر را قرائت نمودند. 3- عیسی ع در کودکی در گهواره سخن گفت قائم ع نیز در کودکی در گهواره سخن گفت 4- عیسی ع خداوند حکمت و ویژگیهای نبوت را در کودکی به او عنایت فرمود قائم ع نیز همانطور ویژگیهای امامت را... شباهت به خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سلم 1- سخن جامع در این باب فرمایش رسول اکرم(ص) میباشد که فرمودند: مهدی از فرزندان من است اسم او اسم من و کنیه اش کنیه ی من از نظر خُلق و خوی شبیه ترین مردم به من است... مؤلف مکیال المکارم در این باره می گوید: از این سخن مبارک درهای بسیار گشوده می شود که شایسته است در آن تدبر نمایی تا ان شاالله صبرت زیاد و سینه ات فراخ گردد. شفای جوان مسیحی نسیم معطر صبحگاهی صورتم را در شهری نوازش می داد که در و دیوارش چهره دوست داشتنی اولیاء خدا را به خاطر دارد، شهری جایگاه پرتردّد ملائکه مقرب الهی و یادگاری از ذوالقرنین آن عبد صالح خداست. شهری که به نام نامی حضرت علی بن موسی الرضا آن امام رئوف و مهربان است. از کنار مغازه ها می گذشتم که ناگاه چهرۀ نورانی یک مرد در یکی از مغازه ها توجهم را جلب کرد، توقف کردم، با او هم سخن شدم فهمیدم اهل ایران نیست. پرسیدم اهل کجا هستید؟ کفت: در روسیه زندگی می کردم. گفتم: روسیه و اینجا؟ از او خواستم علت زندگی اش در ایران آن هم در جوار مقدس علی بن موسی الرضا (ع) را برایم بگوید. او هم صدق و صفای درونش را پنهان نکرد و ماجرای زندگی اش را در ملاقاتی جداگانه و مناسب چنین برایم بازگو کرد: از وقتی که خود را شناختم، با نام حضرت مسیح (ع) و پدر مادری مسیحی آشنا شدم آنها همیشه به یاد آن بزرگوار بودند. در دو ماهگی به مصیبت جدایی پدر و مادر گرفتار شدم و پس از دو سال پدرم را از دست دادم و پس از آن نزد خویشانم به سر می بردم که جنگ بلشویکها پیش آمد و نیکلا پادشاه روس کشته شد و من در حالی که شانزده سال بیشتر نداشتم به ایران آمدم. هنوز چند ماهی از اقامتم در ایران و در شهر مشهد نگذشته بود که بلاها از هر طرف بر سرم فرو ریخت از یک سو درد غربت و از سوی دیگر بیماری و مرض، به من فشار آورده و من با زبان خود با خدا راز و نیاز کرده گفتم: خدایا به حق پیغمبرت حضرت مسیح(ع) بر جوانی ام رحم کن، خدایا به حقّ مادرش مریم عذرا به غربت و بی کسی ام ترحّم فرما، پروردگارا به حرمت انجیل عیسی و به حقّ موسی و توراتش و به حقّ این غریب زمین طوس که مسلمانها با عقیده تمام به پا بوسش مشرف می شوند مرا شفا مرحمت فرما و آنگاه با دلی شکسته به خواب رفتم. در عالم خواب خود را در حرم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) دیدم و با خود گفتم اگر بگویند تو که مسیحی هستی اینجا چه می کنی چه بگویم که ناگاه دیدم نوری از ضریح ظاهر شد که نمی توانم آن را توصیف کنم و پس از آن وجود مقدس صاحب قبر، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بیرون آمد. عمامه سبزی چون تاج و شال سبزی بر کمر داشت و نور سرا پای وجودش را گرفته بود با مهربانی خاصی فرمود:ای جوان اینجا چه می کنی؟
گفتم: غریب و تنها هستم، از وطن آواره شده و به شدّت بیمارم، شفایم را از شما می خواهم دست از دامنتان نمی کشم تا شفایم دهید. فرمود: اگر می خواهی خداوند شفایت دهد بایدمسلمان شوی و سپس آن حضرت، آن امام رحمت دستی پدرانه به سرم کشید. بلافاصله تمامی دردهایم ساکت شد و احساس کردم هیچ مرضی در بدنم وجود ندارد . از خواب برخاستم، صدای آشنایی گوشم را نوازش داد مؤذن می گفت: الله اکبر الله اکبر.. اشهد ان لا االه الا الله.. اشهد انّ محمّداً رسول الله ... اشهد انّ علیاً ولی الله. وقتی خوابم را به همسایه گفتم آنان مرا نزد حضرت آیةالله حاج حسین قمی (رض) آوردند و ایشان مرا تحسین فرمودند ومن مسلمان شدم . راهبه گفت: آنها حسين دارند به رمانی که رسيديم دوستم محمد گفت: که در شهر " گرايوو" در منطقه ای دور افتاده در کشور رمانی، دير کهنه ای هست که راهبان آنجا برای بر قراری صلح جهانی ماه هاست که روزه می گيرند و اشتياق به ديدن اين ماجرا مرا به اينجا کشانيد؛ اما هرگز به فکرم هم خطور نمی کرد که در اينجا در کليسايی دور افتاده در کشور رمانی، که از شهر با ماشين حداقل سه ساعت راه بود، يک بانوی نصرانی امام حسين را به من معرفی کند؛ پير دير بانويی هشتاد ساله بود، او با خوشرويی از ما استقبال کرد و توضيحاتی راجع به صلح جويی و عدالت خواهی ساکنان دير داد. او می گفت: جنگها و وحشی گری ها به علت کمرنگ شدن دين در اعتقاد و باور جوامع بشری مي افتد. می گفت: اگر پيروان هر دين به اعتقاد خود پای بند باشند چنين فجايعی هرگز رخ نمی دهد. بعد نقوشی را که بر در و ديوار کليسا نقش بسته بود تشریح کرد و اسطوره هايی از عوالم بهشت و دوزخ را توصيف نمود. من سراپا محو تماشای اين نقش ها بودم و با دقت به توضيحاتی که دوستم برايم ترجمه می کرد داده بودم. تمام حواسم متوجه قدمت وزيبايی های دير بود که راهبه نصرانی پرسيد دوست شما چه دينی دارد؟ محمد گفت: مسلمان است. - مذهب او چيست؟ - شيعه. نا گاه راهبه نصرانی سکوتی عميق کرد، نگاهش نافذ شده بود، در چشمهايش حرفهايی بود که طاقت شنيدنش را نداشتم، بعد نگاهی به محمد کرد و جمله ای به او گفت نمی دانم چه گفت، من با زبان آنها آشنا نيستم اما نام "حسين" را در لا به لای جملاتش آشنا ديدم. محمد با شنيدن اين جمله رنگش متغير شد، قطره اشکی بر گوشه چشمش نشست و برای لحظاتی سکوتی عميق بين ما حکمفرما شد.
من کمی صبر کردم اما محمد جملۀ او را بازگو نکرد؛ به او گفتم، او چه گفت، چرا حرف نمی زنی؟ فقط گفت: بعد می گويم. پس از بازديد از قسمتهای مختلف دير وقتی سوار ماشين شديم پرسيدم: بگو او چه گفت! او گفت آن بانوی نصرانی می گفت: « شيعيان پيشوايی دارند به نام "حسين"؛ آنها هيچ نيازی به شناخت اسطوره های ما و نقوش در و ديوار کليسای ما ندرند». خدايا، نوری که در عظمت حسين(ع) است چقدر درخشنده است که يک راهب نصرانی در اين دير دور افتاده، در شهری کوچک در رمانی، او را "اسطوره ای حقيقی" توصيف می کند. خدايا، من يک مسلمانم، يک شيعه، و امام مرا يک پير دير، در يک کشور بيگانه به من معرفی می کند و ما چقدر غافليم ! عنايت حسين بن علی (ع) به جوان مسيحی روزبک کاوسيان می گويد: 25سال دارم و مسيحی از شاخه ارتدکس هستم. در سنين جوانی يک روز همسايه مان مادرم را برای مراسم عزاداری امام حسين(ع) دعوت کرد، آنوقت من 9،8ساله بودم، با ماردم به اين مراسم رفتيم، خانومی که غذا آورد گفت اول نيت کن بعد غذا را بخور، من حاجتی را که در نظر داشتم نيت کردم. ظهر وقتی به خانه آمدم ديدم آن حاجتم بر آورده شده. از آن موقع ديگر من اعتقاد پيدا کردم، هميشه ماه محرم تا جايی که بتوانم، عزاداری می روم و اگر وسعم برسد نذری می دهم. راهی از تاريکی به نور خواب ايشان را زياد می بينم، همين پنج ماه پيش همسرم خواب ديده بود که در جای تاريکی است، بعد يک نفر دستش را می گيرد و با خودش به روشنايی می برد، بعد امام حسين(ع) می آيند و به او می گويند: « اگر ميخواهی حاجتت داده شود، بايد روز عاشورا نذری بدهید». و الآن در تدارکش هستيم که اين نذر را ادا کنيم. حضور امام حسين (ع) را حس می کنم من هميشه تمام خواسته هايم را از امام حسين (ع) گرفته ام، مشکلی برايم پيش آمده بود ريه ام عفونت کرده بود امام حسين(ع) درخواب مرا شفا داد بعد که دکترم مرا ديد خيلی تعجب کرد. روزبک ادامه ميدهد که: از اول ارتباطم تا اين حد نبود، کم کم کشيده شدم و فکر می کنم نظر خود امام حسين(ع) بود. شبها وقتی می خوابيدم، مثل اينکه غير ارادی بود، به فکر می رفتم و با امام حسين(ع) صحبت می کردم، آرامش عجيبی پيدا می کردم و بعد انگار کسی با من حرف بزند حضور او را احساس می کردم و حرف هايش را می شنيدم. هر وقت مشکلی پيش می آمد احساس می کردم يک نفر پشتم ايستاده و مرا حمايت می کند، و اين يک ارتباط هميشگی با امام حسين(ع) است. اگر با او باشيم و نيتمان پاک باشد تمام حوائجمان را می دهد. حتی پدر و برادر کوچکترم اعتقاد خاصی به حضرت اباالفضل(ع) دارند من از وقتی که يادم می آيد پدرم روز عاشورا به نيت حضرت اباالفضل نذری می داد، الآن 22سال است اين کار را می کند. پدرم می گويد: ای کاش همه مردم دنيا مثل حضرت ابالفضل باشند. اعجاز عشق به حسين بن علی (ع) شگفتی ها می آفريند و ناگفتنی ها خلق می کند. مجذوب شدگان جمال دلربای قمر بنی هاشم هرچند مسيحی هستند اما جاذبه اين ماه چنان است که آنان را از خود بی اختيار کرده و اظهار می دارند: ما غذايی که از اين مجالس می گيريم، يکجا مصرف نمی کنيم، بلکه آنها را داخل فريزر گذاشته در طی سال به نيت شفای مريض مان يا برای تندرستی خانواده کمی از آن را به عنوان تبرک در غذايمان می ريزيممنتظرم شب برسد با امام حسين(ع) حرف بزنم او در ادامه می گويد هروقت مشکلی دارم به حسينيه قمربنی هاشم می روم، آنجا دعا می کنم و کينه ها را از خود دور می کنم، هيچ وقت دروغ نمی گويم. يکبار يک هزار تومانی داشتم، مستهقی را ديدم اين پول را به او دادم و از ميدان آزادی تا خانه پياده آمدم، بعد از آن امام حسين(ع) راه درست را نشانم داد، ايمانم را قوی تر کرد و فکرم را بازتر، هر وقت می خواهم کاری بکنم شبها فکر می کنم و با امام حسين درد دل می کنم و آن حضرت به من کمک می کند و خوب و بد را به من می فهماند. باور کنيد تمام روز منتظرم که شب برسد و من با او صحبت کنم و آرامش بگيرم.حضرت عيسی و حضرت مهدی می آيند و دنيا را نجات می دهند
من معتقدم که حضرت مهدی(عج) می آيد و حضرت عيسی هم در کنارشان است، به نظر من امام حسين(ع) هم می ايند، بعضی از دوستانم می گويند: حضرت عيسی اول می آيد، اما من گفتم نه، اول حضرت مهدی(ع) می آيند وهردو با هم ريشه ظلم را می خوشکانند. من هروقت فلسطين، اتيوپی و کشورهای مصيبت زده ديگر را می بينم می گويم: کی بشود امام زمان(ع) بيايد و همه اينها را نجات بدهد. معجزه سالار شهيدان دانشمند مسيحی را مسلمان کرد "عباس نجم" 48ساله، شيعی مذهب، عراقی الاصل، متولد و تبعه کشور فرانسه است. او هفت سال قبل دچار بيماری صعب العلاجی شد که در محرم الحرام سال1426هجری قمری (بهمن 1383 شمسی) - در مراسم عزاداری امام حسين(ع) شفا می يابد. بعد از اين کرامت، همسر ايشان که مسيحی بوده و دکترای بيولوژی دارد، به مذهب حقۀ تشيع مشرف می شود. اين ماجرا را از زبان همسر ايشان می شنويم: ديگر زندگی برايم قابل تحمل نبود؛ من تصميم گرفته بودم عباس را به يکی از مراکز نگهداری بيماران استثنايی بسپارم، هرچند می دانستم که اين تصميم موجب ناراحتی و افسردگی او شده است، اما چاره ای جز اين نبود؛ در خانه همه از نگهداری او خسته شده بودند، هشت سال بود که عباس دچار اين بيماری شده بود و هر روز وضعيتش بدتر می شد. انگار همين ديروز بود، روزی گفت انگشت پای راستم حرکت نمی کند، کم کم اين وضعيت به زانو و لگن خاسله سرايت کرد و پای راست او از کار افتاد. در طول اين هشت سال تمام دار و ندارمان را صرف معالجه او کرديم. او را به کشورهای فرانسه، کانادا، آمريکا و انگليس برديم اما هيچ نتيجه ای نگرفتيم. دو سال بود که پزشکان می گفتند بيماری او قابل معالجه نيست و ما بيهوده وقت و درآمد خود را صرف اين کار می کنيم. عباس يک شيعه بود و دربين شيعيان مرسوم است که وقتی از همه جا نا اميد می شوند، به درب خانه اهل بيت(ع) می روند، او نيز به اميد شفا گرفتن و زيارت به کربلای معلی و يک بار هم به مکه معظمه مشرف شد اما باز دست خالی برگشت. ديگر کسی اميدی به بهبودی او نداشت، خودش نيز اظهار کرده بود که اگر شفا نگرفت خودش را می کشد. تا اينکه برای بهبود وضعيت روحی او، مدتی برای استراحت به يکی از کشورهای خليج فارس رفتيم، در آنجا او تصميم گرفت که ايام محرم را در آن کشور بماند و در مراسم عزاداری سيدالشهداء (ع) شرکت کند. روز هفتم محرم بود، اين هفت روز را عباس با گريه و توسل و عزاداری پشت سر گذاشته بود اين آخرين روزنه اميدی بود که به عباس دلگرمی مي داد. عباس می گويد: شب يازدهم محرم بود، با دلی شکسته و حالی منقلب، ذکر: « يا کاشف الکرب عن وجه الحسين(ع) اکشف کربی بحق اخيک الحسين » : « ای مولايم يا اباالفضل العباس (ع) که درکربلا اندوه سيدالشهداء (ع) را برطرف کردی، به حق برادرت امام حسين(ع) اندوه و مشکل مرا برطرف فرما » را مي گفتم؛ در اثر شدت گريه و اندوه در حالت عجيبي قرار گرفتم احساس کردم در مجلس عزاداری روز عاشورا هستم خطيب مجلس اشعار مصائب اباعبدالله الحسين(ع) را مي خواند من به شدت گريه می کردم، که آقايی نوراني وارد مجلس شد و به من فرمود: بلند شو! گفتم: يک طرف بدنم از کار افتاده نمی توانم حرکت کنم! فرمود: به شانه من تکيه کن و بلند شو! بلند شدم و قدرت حرکت در خودم يافتم و به برکت مجلس روضه حضرت اباعبدالله الحسين(ع) بيماری ام کاملا بر طرف شد. همسرايشان مي گويد: اين جريان را که از همسرم شنيدم؛ اگر آنچه اتفاق افتاده بود، به چشم نديده بودم، باور نمی کردم. من يک مسيحی هستم و با توجه به اينکه دکترای بيولوژیک دارم، نمی توانستم جز واقعيت ها را بپذيرم و همه چيز را تنها از زاويه علوم مادی تحليل می کردم، عباس هم صحبت چندانی از مذهبش نکرده بود و من چيزی راجع به حقانيت اسلام و مقام اهل بيت(ع) نمی دانستم، با اينکه مسيحی بودم بعضی از مسائل در آيين مسيحيت پيش و پا افتاده است، اما من آدم مقيدی بودم، هرگز شرب خمر نمی کردم و با هيچ بيگانه ای روابط نامشروع نداشتم و بی ترديد همين مسائل هم باعث هدايتم شد.
بعد از اين ماجرا من خود را بين نجات و هلاکت مي ديدم، چنان تحت تأثير اين کرامت امام حسين(ع) قرار گرفته بودم و ايمان به اين مذهب چنان در دل و جانم نشسته بود که برای در آمدن به اين آيين سر از پا نمی شناختم. گزارش: جمعی از مؤمنین و عزاداران حسینی خارج از کشور محرم الحرام 1426 هجری قمریپيام هاي ديگران (26) link دوشنبه ۱ بهمن ،۱۳۸٦ - حسین افشار آيا حضرت عيسی (ع) فقط برای بنی اسرائيل مبعوث شده يا برای همه؟ پيامبران دو نوعند: اولوالعزم و غير الولعزم.
دين پيامبران اولوالعزم جهانی بوده و به جمعيت خاص و منطقه مخصوصی وابسته نبوده بلکه برای همه مردم مبعوث شده اند. حضرت عيسی از پيامبران اولوالعزم است که دين آنحضرت همگانی بوده و به بنی اسرائيل يا قوم خاص ديگری وابستگی نداشته است. ولي جهانی بودن و همگانی بودن آن تا زمانی بوده که پرتو فروزان اسلام طالع نشده و چهره درخشان آن آشکار نگشته بود؛ با آمدن اسلام که کاملترين و جامعترين اديان آسمانی است؛ تمام دينهای گذشته نسخ شده و فروغشان به تاريکی گرائيده است. بنابرين اگر حضرت عيسی (ع) برای همه جهان در همه زمانها مبعوث شده باشد می بايست دين آن حضرت هم برای هميشه باقی باشد و راهنمای تمام جوامع گردد. در حالی که ما می بينيم کتاب آن حضرت دست خوش تحريف و دگرگونی شده و تناقض فراوانی در آن ديده می شود و احکامی در آن است که حتی باعقل و وجدان نيز مخالف است. دين مسيحيت تا زنده بودن حضرت عيسی (ع) دارای بهترين و عاليترين دستورات بود که مردم آن روز را به صلح و صفا و محبت و کناره گيری از اشتغالات زياده از حد دنيا و ... دعوت می کرد؛ ولی پس از عروج آن حضرت به آسمان و ناپديد شدنش پيروان و شاگردان او هر يک کتابی نوشتند و بفکر خود هر آنچه از آن حضرت بياد آنها بود، بنام کتاب مقدس و آسمانی يبن مردم رواج دادند. بقدری انجيلها زياد شد . اين کتابهای آسمانی زياد گرديد که خود مسيحيان دچار حيرت شدند و بناچار چهار کتاب برگزيدۀ آنرا انتخاب کردند که بنام: لوقا . يوحنا . متی . مرقس معروفست که متأسفانه همين ها نيز با يکديگر اختلاف دارند يا در هر يک تناقض بسياری ديده می شود که با عقل سليم مخالف است. پيام هاي ديگران (10) link دوشنبه ٢٤ دی ،۱۳۸٦ - حسین افشار نظرات دانشمندان در بارۀ حکومت واحد جهانی البرت اينشتاين دانشمند و رياضي دان بزرگ:
ملل جهان از هر نزادی و رنگی که باشند می توانند و بايد زير يک پرچم واحد در صلح و برابری و برادری زندگی کنند.
البرت اينشتاين: حکومت های متعدد خواه و ناخواه به نابودی بشريت منجر خواهند شد. برتراند راسل دانشمند و فيلسوف مشهور انگلستان: اکنون از لحاظ فنی مشکل بزرگي در راه امپراطوري وسيع جهاني وجود ندارد و چون اثرات تخريبی جنگ اکنون بيش از قرنهای گذشته است حتما ً بايد حکومت واحدی را قبول کنيم يا اينکه به عهد بربريت برگرديم و يا به نابودی نژاد انسانی راضی شويم. برتراند راسل: مادام که يک حکومت واحد جهاني وجود ندارد رقابت برای کسب قدرت ما بين کشورهای مختلف وجود داردو چون ازدياد جمعيت خطر گرسنگي را به بار مي آورد قدرت علمی تنها راه جلوگيری از گرسنگی است لذا در ميان ملل گرسنه ... اين حقايق را ثابت مي کند که دنيای علمی بدون يک حکومت جهاني ثبات و دوامي نخواهد داشت. کانت فيلسوف مشهور آلمانی: ايجاد نظم منوط به وضع يک قانون جهانی است اين همن است که مذاهب آن را خواسته اند و اين همان است که پيامبران از دورانی بس کهن براي تحقق بخشيدن به آن به پای خاستند و خروش برآوردند و بدين گونه خواستند تا روشنگر تاريکيها باشند. پروفسور ارنولدتوين پی متفکر انگليسي:
تنها راه حفظ صلح و نجات نسل بشر تشکيل يک حکومت جهانی و جلوگيری از گسترش سلاحهای اتمی است. پدوسکا ( مبلغ مذهب مسيحيت در آمريکا ): در انجيل برای ظهور مصلح جهانی علائمي ذکر شده است از جمله وقوع زلزله ها، سيلها، جنگها، قحطی، خشکسالی، که تمام اين علائم محقق شده اند آنروز بسيار نزديک است. ايچيرواوزاوا يکي از مقامات ژاپن: حل مسائل و معظلات ژاپن با اصلاحات امکان پذير نيست چيزی که ما نياز داريم يک انقلاب است. خاخام وسيروئل ديويدوايس: کساني که به کتاب تورات معتقدند می دانند که وجود اسرائيل کاملا ً غير مذهب يهود است و تورات تصريح مي کند يهوديان تا ظهور ناجی خود نمي توانند از دولت برخوردار شوند. پيام هاي ديگران (27) link پنجشنبه ٢٠ دی ،۱۳۸٦ - حسین افشار اسلام به حضرت عيسی عليه السلام عظمت بخشيد (۳) ج) اسلام ديني است که به حضرت عيسي عظمت بخشيد و تحريفات را از دين او زدود: دليل اول: عيسي خدا نيست کافرند کساني که گفتند خدا همان مسيح پسر مريم است، بگو کيست کسي که مالک چيزي از آن چه متعلق به خداست باشد؟ خدا اگر بخواهد مسيح پسر مريم و مادرش و بلکه هر که در روي کره زمين هست، همه را هلاک مي کند و آسمانها و زمين و آن چه در بين اين ها است ملک خداست. خلقت مي کند آن چه را بخواهد و او بر هر چيزي قادر است.۱ اين آيۀ شريفه در رد عقيده اي است که مسيحيت در دين خود براي اولين باردر سال 305 ميلادي در شوراي نيسا و هم زمان با ترويج نظريه تثليث ( که در دليل سوم به آن اشاره مي کنيم ) مطرح کرد و گفت: البته، مسيح، همان خدا است که براي هدايت خلق در جسم بشري حلول کرده و ظاهر گشته است. لذا گاهي ديده مي شود در جملات خود خطاب به حضرت مسيح، به لفظ خداوند نيز او را مي خوانند. دليل دوم: عيسي پسر خدا نيست. اين است کلام حق دربارۀ عيسي پسر مريم که مردم درباره اش ترديد دارند. اين طور نيست که مي گويند خدا براي خود فرزندي انتخاب کرده است، خدا از چنين عملي پاک است.۲ دليل سوم: رد تثليث اي اهل کتاب در دينتان غلو نکنيد و نسبت به خدا جزآنچه حق است، نگوييد. مسيح عيسي بن مريم فرستادۀ خدا و کلمه الهي است که به مريم القاء شده و روحي از اوست. پس به خدا و رسولش ايمان بياوريد و نگوييد خدا سه تا است. بس کنيد، اين بهتر است براي شما، جز اين نيست که خدا يکي است، منزه است از اين که فرزند داشته باشد، همه آنچه در آسمانها و زمين است، ملک خداست و خدا براي نگهباني و حفظ اينها کافي است.۳ دليل چهارم: عيسي بن مريم بندۀ خداست.
مريم به کودک اشاره کرد، آنها گفتند: چگونه مي تواند طفلي که بايد در گهواره باشد، با ما سخن بگويد. طفل (عيسي) گفت: من بندۀ خدايم، خداي تعالي به من کتاب عنايت کرده و مرا پيامبر قرار داده است.۴ در اين آيه مبارکه، خداوند در بيان مقام و منزلت حضرت عيسي، او را بندۀ خدا و پيامبري از جانب خود معرفي کرده است. دليل پنجم: نزول انجيل بر حضرت عيسي از پي آن رسولان، عيسي بن مريم را در حالي که کتاب هايي را که از قبل از او نازل شده از قبيل تورات، قبول داشت فرستاديم و به او انجيل را که در آن هدايت و نور و مطالبي که تورات را تصديق مي کرد، بود، نازل قال رسوالله کتابی الله وعترتی1587-1202 عمر ابوبکرعثمان =385شیعه385 فرقه 385 قال رسوالله فقط یک فرقه اهل نجات است به ریاضی قرآن فرقه 385 شیعه 385 فقط دین اسلام 385 سربازانه مهدی 385 با آل قرآن385وحی قرآنی 385بسوی نوره الهی 385 با مرکز دینه الهی385 فرقه 385شیعه 385فقط دین اسلام 385 کلید دینه الهی 385فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385فقط دین اسلام 385 فقط شیعه بحق میباشدبا آل قرآن385وحی قرآنی 385بسوی نوره الهی 385 با مرکز دینه الهی385 فرقه 385شیعه 385کلید دینه الهی 385 مکتبه حق قرآن 926 -541 عمر ابوبکر=385 شیعه 385 فقط یک فرقه اهل نجات است فرقه 385 شیعه 385 عامل تفرقه926 بوده است عامل تفرقه 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر 851 تفرقه بدین 851- 541 عمرابوبکر= 310 عمر عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر و ابوبکر 541 قال رسو الله هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند علی و فاطمه باشدمکتبه حق قرآن 926 -541 عمر ابوبکر=385 شیعه 385 فقط یک فرقه اهل نجات است فرقه 385 شیعه 385کلید دینه الهی 385 سربازانه مهدی 385خداوند از کدام دین راضی میباشد به ابجد رضایت دین الهی الله 1587 - 1202 ابوبکرعمرعثمان = 385 شیعه 385 مابرای وحدت بین اسلام و بر اساس دستور قرآن آیه به آیه حساب حساب کاکا برادر به ابجد ریاضی قرآن خداوند از کدام دین راضی میباشد به ابجد رضایت دین الهی الله 1587 - 1202 ابوبکرعمرعثمان = 385عامل تفرقه926 بوده است عامل تفرقه 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر 851 تفرقه بدین 851- 541 عمرابوبکر= 310 عمر عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر و ابوبکر 541 آفتین 541 دشمنه اسلامی 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 مکافات 541 قتام 541 فاسق کفر 541 اهله شر 541 مشرگا 541 مرگ کافر 541کینه توزه ابله 541 بمرد کج فهمی ملحد پلید 541 عمر ابوبکر541 541فاسق کفر541 آفتین541مکافات541مردان فاسد اهل دین541 حرام فاسقان 541راه دزدی حرامیان541 ام الفسادهای نااهلی دینه اسلامی541احمق ملحدحرامیان 541راه دزدی دزدان فدکه فاطمه541بکج فهمه پلید ملحد نادانه احمق541با احمقها کافر ملحد 541 احمق ملحد گمراه دین 541 روباه مکار ملحدا 541دزدانه پرروی دین 541 با دزدان منافق دین اسلام541 کافر پلید دین اسلام 541 مردان گمراه 541راه دزدی گمراه دین541دزدانه پرروی دین 541روباه مکار ملحدا 541با کافرها احمق ملحد 541 عمر ابوبکر 541قال رسو الله هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند علی و فاطمه دخترم باشدابجد خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 ابوبکر نفاق 231 احمق ملحد 231 عصیان 231 گمراه دین 310 عمر 310 یا بلاء دین اسلام310 جهل عرب 310ابا جهل در دین 310کفری310 حرامیان 310 نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان عمر310 اباجهل دردین310 فاسق دینه310کفری 310 ابله منافقا 310 منکر310نیرنگ310احمقها احمقها 310 بمار زنگی310کلب کلب هار310 ابله منافقا310جاهل منافق310دلیل نفاقه 310کفری310 منکر 310دلیل نفاقه310جهل عرب310جاهل منافق310جهل عرب 310نیرنگ 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 ابله منافقا 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 قاصبان بدین310حرامزاده پلید310 حرامیان 310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310ابله منافقا 310سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاق 310 و ابوبکر 231به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر احمق ملحد 231 احمق ملحد 231 فاسق ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231 احمق ملحد 231 قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند 310بمار زنگی 310 نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در سه شنبه 2 ارديبهشت 1393برچسب:, ساعت 14:54 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام
حکم الله حکم قرآن 553 -541 فتنه ها عمر ابوبکر= 12 امام هویت اسلام 553 -541 عمر ابوبکر = 12 قرآن چهار مذاهب باطل دردین اسلام خدایی بایداز خجالت بمیرند ده سال است قادر به جواب گویی نیستند مناظره جاثلیق بزرگ مسیحیان با ابوبکر رکب وبا و شکست ابوبکر خائن منافق قاصب جاه طلب مناظره مامون خلیفه عباسی با علمای 73 فرقه باطل در حقانیت امام علی شیعه یعنی اصل مذهب اصل اسلام110مذهب واقعی الله شیعه میباشد 110یگانه مذهب الله محمد علی 385 شیعه385 با کلمه 66 الله 66 زنده 66 یگانه66آگاه جهان 66دادگاه مذهب 66 ادیان66 الله 66 امام و اسلام خود را ثاب سیزده رجب به ابجد سیزده 86+110علی=196 دین اسلام 196 کلید اسلام196 کلید بدین الله 196 امام کل دین 196 گوهر بحر ولایت علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست گریه و خنده پیامبر اسلام =اصل اسلام 253+132 بدین الله = 385 شیعه 385 دین واقعی جهان اسلام است مذهب واقعی جهان شیعه است به دو ابجد =مجاهد 70+40اصل ولایت 110 علی 110ولی دین110 مجاهد53 احمد53 علی فاطمه53 آل طاها آل یاسین53 مذهب امام اول ثانی ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشرهادی عشر ثانی عشر253+132 اسلام =385 شیعه انسان خلیفه خداوند برای کارهای ارزشی قایل است به ابجد انسان کامل253+132 اسلام= 385 شیعه 385 بانوی عترت الله زهراست سرحلقه انبیایو اولیاء زهراست مومن136 آئینه136علی136به ابجد کبیر وصغیر علی 136 مومن الله202 آئینه الله202 محمد علی202آقای من 20202 امیر المومنین 12 حرف و ابجدش58+12= 70+40 اصل ولایت = 110 علی 110ولی دین 110 دین الهی110 یمین110 اصحا علی 110+135 فاطمه =245 کلید مذهب اسلام 245 علی فاطمه 245 مذهب الله150+46 نماینده الله محمد علی = 19 قرآن 351 یعنی 132 اسلام +202 محمد علی +17 نماز = 351 قرآن 351+34باکلام حق =385 شیعه دین الله130+183مذهب اسلام +72دین الله130 +183مذهب اسلام +72 کاملترین مذهب امامت 72بدین ها= آدم داود پسر قرضاوی مفتی اهل سنت مصر شیعه شد ایجانب تمام دکترین دنیا را به مبارزه علمی علم ابجد ریاضی قرآن دع |
تير 1401 4
ارديبهشت 1401 2 فروردين 1401 1 اسفند 1400 12 بهمن 1400 11 دی 1400 10 آذر 1400 9 آبان 1400 8 مهر 1400 7 شهريور 1400 6 تير 1400 4 خرداد 1400 3 ارديبهشت 1400 2 فروردين 1400 1 اسفند 1399 12 بهمن 1399 11 دی 1399 10 آذر 1399 9 آبان 1399 8 مهر 1399 7 شهريور 1399 6 مرداد 1399 5 تير 1399 4 خرداد 1399 3 ارديبهشت 1399 2 فروردين 1399 1 آبان 1396 8 مهر 1396 7 شهريور 1396 6 خرداد 1396 3 تير 1395 4 خرداد 1395 3 ارديبهشت 1395 2 فروردين 1395 1 اسفند 1394 12 بهمن 1394 11 دی 1394 10 آذر 1394 9 آبان 1394 8 مهر 1394 7 شهريور 1394 6 مرداد 1394 5 تير 1394 4 خرداد 1394 3 ارديبهشت 1394 2 فروردين 1394 1 اسفند 1393 12 بهمن 1393 11 دی 1393 10 آذر 1393 9 آبان 1393 8 مهر 1393 7 شهريور 1393 6 مرداد 1393 5 تير 1393 4 خرداد 1393 3 ارديبهشت 1393 2 فروردين 1393 1 اسفند 1392 12 |